ساراسارا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

نی نی سارا

زیارت

سلام! امروز با بابایی و بابابزرگ وعزیز و عمه هات رفتیم حرم داشتیم وارد رواق امام   خمینی که یه مرد لبنانی اومد طرفتو دستتو گرفتو بوسیدتت و به زبون   خودش یه چی گفت که ما فقط ماشاا...شو فهمیدیم.   الان که دارم این یادداشتو میذارم عمه فاطمه داره بات بازی میکنه تو همش پاتو محکم میزنی به فرشو میخندی. ...
20 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

         اگه از وبلاگ سارا جون دیدن کردین با نظراتتون وبلاگشو پر بارتر کنید                                  ممنونم دوستان عزیزم. ...
18 ارديبهشت 1391

کادو

سلام! چند روز بیشتر تا روز مادر نمونده امروز 3تایی رفتیم 2کادو ناقابل واسه عزیز جون   و مادرجون خریدیم امیدوارم خوششون بیاد.   قربون بابایی برم   الان سرکار تنهام هست ما هم اینجا تنهاییم به بابایی گفتم   تونستی زودتر بیای آخه بابایی تامیرسه خونه ساعت11.5 شب میشه  فردا قراره عزیز جون وبابابزرگ بیان مشهد ...
18 ارديبهشت 1391

قربون دخملم برم

سلام!   هفته پیش برا دهه ی فاطمیه رفتیم گناباد بابایی که همش درو بر مسجد بود   ان شاا... خدا قبول کنه و با هم بریم زیارت خونه ی خدا.هر وقت میریم گناباد انگار   بهم مرخصی دادن چون .......... سلام!   هفته پیش برا دهه ی فاطمیه رفتیم گناباد بابایی که همش درو بر مسجد بود   ان شاا... خدا قبول کنه و با هم بریم زیارت خونه ی خدا.هر وقت میریم گناباد انگار   بهم مرخصی دادن چون اونجا همه از بس دوست دارن فقط برا شیر دادنت میدن   بهم خاله پری جونم که عاشق بچه هاست همش تورو نگه میداشت یه روز دیدم   گذاشتت تو جا میوه ای یخچال تو هم انگار نه انگار ...
17 ارديبهشت 1391

نشستن سارا کوچولوم

سلام! دخمل مامان تازگیا یکم می تونه بشینه البته بدون کمک   امروز ازت چندتا عکس گرفتم برات میذارم تو وبلاگت تا هر وقت خانوم شدی نگاه کنیو   ببینی چقدر کوچولو بودی که با یکم نشستنت مامانیو خوشحال کردی   دخملم دوست دارم قربون چشمای سیاهت برمممممم.             قربوووووووووووون نگاه با تعجب دخملم برم   ...
16 ارديبهشت 1391

اولین سلمونی سارا جونم

سلام به دوستانی که از وبلاگ سارا جون دیدن میکنن!   امروز با باباجون تصمیم گرفتیم سرتو اصلاح کنیم در واقع کچلت   کردیم .... سلام به دوستانی که از وبلاگ سارا جون دیدن میکنن!   امروز با باباجون تصمیم گرفتیم   سرتو اصلاح کنیم در واقع کچلت   کنیم فک میکردم گریه کنی ولی جون  مامانی اصلا گریه نکردی    فقط سرتو هی تکون میدادی بعدش بردمت حموم       الانم که لالایی      چنتا عکس ازت گرفتم اینام عکسات         &n...
12 ارديبهشت 1391

آخ جون دخملم داره بزرگ میشه

 سلام !   الان که دارم این یادداشتو براتون میذارم سارا جون تو روروکشه داره میاد طرفه من        باباجون هم سرکار ما دو تا تنهاییم! دیروز که ٥ماه و یه هفته داشتی برا اولین بار تو روروکت رو فرش راه رفتی البته برا   باباجون راه رفتی(ای دخمل بابایی)بابا جون هم ذوق زده شد منو صدا زد   تا بیام اولین راه رفتن سارا کوچولومونو ببینم   سارا گوگوری دوست دارم ...
12 ارديبهشت 1391

واسه دوستام

سلام به دوستای عزیز هم دانشگاهیو هم خوابگاهیم. ممنون از اینکه تو این مدت از وبلاگ سارا جون دیدن  و با نظراتتون پربارترش کردین.خاله پری جون،عطیه جون،مهدیه جون،سمیرا جون،زهرا جون وهمه دوستان سارا کوچولو منتظر نظراتتون هست دلم واسه همتون تنگ شده. ...
29 فروردين 1391

غذا خوردن سارا کوچولو

امروز تصمیم گرفتم برا سارا کوچولوم فرنی درست کنم آخه چند روز پیش بردمش مرکز بهداشت گفتن وزنش یه کم بیشتر باشه بهتره، امروز تصمیم گرفتم برا سارا کوچولوم فرنی درست کنم آخه چند روز پیش  بردمش  مرکز بهداشت گفتن وزنش یه کم بیشتر باشه بهتره، ولی میتونی یواش یواش                       غذا بهش بدی. اول یه قاشق فرنی بهت دادم ولی جیغ میزدیو دستتو دراز میکردی     که   ظرفشو بهت بدم منم ظرفو اوردم جلو تو هم دستای کچولوتو زدی توش.   اینم عکساش....    ...
26 فروردين 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی سارا می باشد