ساراسارا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

نی نی سارا

هیسسسس سارا جون خوابه

سلام به دوستان نی نی وبلاگیم!   سارا حدود یه دو ماهی میشه که تو خواب قل میخوره مخصوصا تازگیا منم شب تا صب صد بار پامیشم که سرشو بذارم رو متکاش ولی فایده نداره چنتا عکس ازش گرفتم   برین ادامه مطلبو ببینین دوس داشتین یه نظرم بدین...     سارا بعضی وقتا تو خواب اینجوریه   بعضی وقتام اینجوری   شایدم اینجوری   و بیشتر وقتام اینجوری                                  &...
24 خرداد 1391

حرف زدن سارا گوگوری

سلام! یه خبر سارا جونم چند روزه میگه ... سلام! یه خبر سارا جونم چند روزه میگه دد و بابا الهی قربونت بشم که کم کم میخوای   برامون شیرین زبونی کنی نمیدونین چه خوشگل میگه بابا من که از بس   دندونامو بهم فشار دادم فک کنم لق شده!   قبلا زیاد حوصله ی بازی و سروکله زدن با بچه رو نداشتم ولی از وقتی سارا   اومده هر بچه ایو میبینم ذوق میکنم مثه دخملم!سارا جونم عاشق بچه هاست تازگیا بچه که میبینه میگه دد دد همش چشمش به ددهاست. قربون قلب کوچولوی مهربونت بشم مامانی که الان لالای. ...
16 خرداد 1391

واکسن 6ماهگیه دخملم

سلام! دیروز با باباجون رفتیم مرکز بهداشت واکسن 6ماهگیتو زدیم الهی قربونت برم   واکسن اولیشو که زدن گریه کردی دومیش که ... سلام! دیروز با باباجون رفتیم مرکز بهداشت واکسن 6ماهگیتو زدیم الهی قربونت برم   واکسن اولیشو که زدن گریه کردی دومیش که جیغت هوا رفت آخیش تا یک   سالگی دیگه واکسن نداری روزی که 6ماهه شدی یه کیک   درست کردم دوست داشتم ازت عکس میگرفتم ولی خواب بودی عزیزم.   امروز رو میز مبلو بهم ریختیو بابایی هم ازت عکس میگرفت دوتا عکس از اولین   فضولیات برات میذارم کوچولوی مامان! من خدارو به خاطره داشتن تو و باباجون شکر میکنم دوستون دارم.   ...
5 خرداد 1391

عکسای 6ماهگیه دخمل فضولم

    سلام به دوستان! این چند روز اصلا فرصت یادداشت گذاشتن نداشتم ببخشید جیگر مامانی. فردا با باباجون میخوایم بریم واکسن 6ماهگیتو بزنیم ای جون باز تب میکنی. امروز دخملم 6ماهه میشه قربونت برم یعنی 6ماهه که همه زندگیمون شدی هر روز ماهتر میشی نازنینم عشق کوچولو مامان.  چندتا عکس امروز ازت گرفتم برات میذارمش                ...
3 خرداد 1391

زیارت

سلام! امروز با بابایی و بابابزرگ وعزیز و عمه هات رفتیم حرم داشتیم وارد رواق امام   خمینی که یه مرد لبنانی اومد طرفتو دستتو گرفتو بوسیدتت و به زبون   خودش یه چی گفت که ما فقط ماشاا...شو فهمیدیم.   الان که دارم این یادداشتو میذارم عمه فاطمه داره بات بازی میکنه تو همش پاتو محکم میزنی به فرشو میخندی. ...
20 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

         اگه از وبلاگ سارا جون دیدن کردین با نظراتتون وبلاگشو پر بارتر کنید                                  ممنونم دوستان عزیزم. ...
18 ارديبهشت 1391

کادو

سلام! چند روز بیشتر تا روز مادر نمونده امروز 3تایی رفتیم 2کادو ناقابل واسه عزیز جون   و مادرجون خریدیم امیدوارم خوششون بیاد.   قربون بابایی برم   الان سرکار تنهام هست ما هم اینجا تنهاییم به بابایی گفتم   تونستی زودتر بیای آخه بابایی تامیرسه خونه ساعت11.5 شب میشه  فردا قراره عزیز جون وبابابزرگ بیان مشهد ...
18 ارديبهشت 1391

قربون دخملم برم

سلام!   هفته پیش برا دهه ی فاطمیه رفتیم گناباد بابایی که همش درو بر مسجد بود   ان شاا... خدا قبول کنه و با هم بریم زیارت خونه ی خدا.هر وقت میریم گناباد انگار   بهم مرخصی دادن چون .......... سلام!   هفته پیش برا دهه ی فاطمیه رفتیم گناباد بابایی که همش درو بر مسجد بود   ان شاا... خدا قبول کنه و با هم بریم زیارت خونه ی خدا.هر وقت میریم گناباد انگار   بهم مرخصی دادن چون اونجا همه از بس دوست دارن فقط برا شیر دادنت میدن   بهم خاله پری جونم که عاشق بچه هاست همش تورو نگه میداشت یه روز دیدم   گذاشتت تو جا میوه ای یخچال تو هم انگار نه انگار ...
17 ارديبهشت 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی سارا می باشد